منتشر شد
روی عکسها کلیک کنید
چاپ دوم
- مجموعه و پژوهشگر
- کتابها
کلیک کنید
کتاب یک فنجان چای بیموقع، رد پای یک انقلاب به واقعۀ لو رفتن و اعدام دو شخصیت شناخته شده در تاریخ چپ و در تاریخ مبارزات قبل از انقلاب ۵۷ در ایران یعنی کرامت دانشیان و خسرو گلسرخی میپردازد، اما نکته مهم آن است که نگارنده این کتاب کسی است که قریب چهل سال به قول خودش مانند "یهودای اسخریوطی" اتهامی را با خود در جای جای دنیا حمل میکند: لودادن کرامت دانشیان و طرح او برای ربودن ولیعهد سابق ایران در سال ۱۳۵۲خورشیدی به ساواک که منجر به اعدام دانشیان و گلسرخی شد....
نویسنده خاطرات خود را از نوجوانی مینویسد و آشنایی خود را با آدمهایی مثل محمدجواد باهنر و جلالالدین فارسی در دوران تحصیل در دبیرستان کمال، نقطه ورود خود به فعالیتهای سیاسی میداند. اوهمانقدر که از فعالیتهای چریکی و نقش خود در ماجرای هواپیماربایی میگوید از عشقهای دوران جوانی و نوجوانی خود هم مینویسد تا شاید در این تقابل خواننده بداند که چریکها هم میتوانند مانند هر انسانی عاشق شوند و گاهی هم اصول انقلابی را نادیده بگیرند. فطانت برای اولین بار در سال ۱۳۴۹به جرم مشارکت در هواپیماربایی دستگیر و زندانی میشود و پس از آزادی سعی میکند به زندگی عادی برگردد....
شاید مهمترین بخش کتاب برای کسانی که سالها منتظر پاسخی از این دوست قدیمی دانشیان هستند فصل سوم باشد: "از ره رسیدن وبازگشت"، فصلی که نویسنده در آن از نقش خود در جریان دستگیری و اعدام دانشیان و یارانش میگوید.
نویسنده در این فصل به صراحت میگوید که دانشیانرا لو داده.
(بی بی سی)
برنامه های فرهنگی تا پیش از کرونا