منتشر شد
روی عکسها کلیک کنید
چاپ دوم
- مجموعه و پژوهشگر
- کتابها
کلیک کنید
دوستداران عرفان، قرنهاست که عرفان را با زبانی پرستشآمیز ستودهاند. چنین برخوردی یک سویه به عرفان سبب شده است که فارسی زبانان نام عرفان را با عشق و زیبایی پیوند دهند و شمس و مولوی را که در مرکز عرفان ایرانی قرار دارند روشناندیش و آزاده قلمداد کنند؛ و این در حالیست که بیشتر مردم معنای درست عرفان و عشق عرفانی را نمیدانند و از سرشت جهان بینی شمس و مولوی باید و شاید آگاهی ندارند. کتاب «آموزههای شمس به مولوی» یک بررسی روشنگرانه و انتقادی از بینش عرفانی؛ به ويژه بینش عرفانی شمس و مولویست. بخشی از پرسشهایی که در این کتاب به آنها پرداخته شده است از این قرارند:
برخلاف ادعای عرفان پژوهان معاصر، با بررسی آثار شمس و مولوی میتوان آموزههای شمس به مولوی را شناسایی کرد/ شمس و مولوی جهان را چگونه میدیدهاند؟/ شمس واقعی کیست؟/ آنچه شمس به مولانا آموخت چیست؟/ چرا مولوی تحت تاثیر گفتههای شمس قرار میگیرد و بکلی دگرگون میشود؟ / چرا مولوی شمس را خدای خود قلمداد میکند؟/ چرا شمس پس از ستایشهای مولوی دگرگون میشود./ کلید درک غزلیات شمس تبریزی/ معنای اناالحق چیست؟/ عشق عرفانی چیست؟/ عشق عرفانی چگونه به عرفان ایرانی راه باز کرد؟/ عالم عشق کجاست؟/عاشقان خدا در عالم عشق چگونه زندگی میکنند؟/ فرق میان زاهد و عارف چیست؟/ چرا عارف شیفتهی خداست؟/ چرا عارف از زندگی بیزار است؟ چرا عارفان ایرانی «وحدت وجود»ی به معنای فلسفی آن نیستند.در بخش دیگری از کتاب داستان زناشویی شمس و کیمیاخاتون بررسی میشود و اینکه چرا شمس کشته شده است و برخلاف گفتهی «سلطان ولد» پسر مولانا و عارفان ایرانی «غیبت» نکرده است.
برنامه های فرهنگی تا پیش از کرونا