منتشر شد
روی عکسها کلیک کنید
چاپ دوم
- مجموعه و پژوهشگر
- کتابها
کلیک کنید
زمانه عاقبت مرا به کاري واداشت که هميشه از آن گريزان بودم: نوشتن خاطرات و زندگينامه! در گذشته همواره از نوشتن زندگينامه يا گفتوگو دربارهي زندگيام که شکل ويژهاي از خاطرهنويسي است، دوري ميکردم. در خاطرهنويسي، انسان بههرحال از خود سخن ميگويد و ناخواسته «من»، در مرکز قرار ميگيرد و نقش برجستهاي پيدا ميکند. هرقدر انسان بکوشد در گفتار و بازگوييِ پيشآمدها، عينيت را رعايت کند و در بيان رويدادها صادق و بيطرف باشد، باز اين خطر هست که گفتههايش درگير نوعي داوري شخصي، خودستايي و خودمحوربينيِ شود يا اينها را در ذهن خواننده تداعي کند. همين نگراني بود که ساليان دراز مرا از نوشتن زندگينامهام بازداشت. به خاطر اينگونه ملاحظات بود که بارها به پيشنهادهايِ متعددي که در اين زمينه به من ميشد، ضمن عذرخواهي، نه گفتم. با گذشت زمان کم کم،به بیمعنی بودن چنین ملاحظات روحی واخلاقی پی بردم وپس ازبیست سال، پرهیز وتردید را کنار گذاشتم وبه نگارش زندگینامهام که ازنظرمیگذرانید، پرداختم. برگرفته از مقدمه کتاب
بابک اميرخسروي (متولد 1306 خورشيدي در تبريز)، دانشآموخته مهندسي راه و ساختمان از دانشکده فني دانشگاه تهران، و داراي مدرک دکترا در اقتصاد سياسي از دانشگاه هومبولت برلين در آلمان، فعال دانشجويي سابق است که در پاريس زندگي میکند. او در سال 1324 به حزب توده ايران پيوست و از کادرهای برجستۀ آن شد. بابک امیرخسروی ازسال 1333تا 1339 دردبیرخانۀ اتحادیّۀ بین المللی دانشجویان درپراگ به فعالیّت پرداخت. وطی این سالها به سراسر اروپا، قاطبۀ کشورهای آمریکای لاتین، آسیا و آفریقای شمالی، سفرکرد. ازجمله دراولین کنفرانس دانشجویان آسیا وآفریقا درباندونگ واولین کنفرانس مردم آسیا وآفریقا درقاهره شرکت جست. درسال 1969میلادی، برای پایان دادن به پروندۀ ساختگی ساواک برای دستگیری اش وتحویل اش به دولت ایران ازطریق انترپول(پلیس بین المللی)، به فرانسه مهاجرت کرد. بلافاصله پس ازانقلاب بهمن به ایران برگشت و در سازماندهی تشکیلات حزب درشهرستانها نقش برجستهای داشت. پس از سالها و در پي فراز و نشيبهاي فراوان از حزب توده ایران جدا شد. او یکی از بنیادگزاران حزب دموکراتيک مردم ايران است.
برنامه های فرهنگی تا پیش از کرونا