در مقدمه کتاب میخوانیم:
ساختار و صورتبندی کتاب حاضر از سه بخش عمده تعزیه،نمایش سنتی و تئاتر تشکیل میشود.
اصطلاح نمایش قطع نظر از وسعت معنایی آن و در قیاس با تئاتر (نمایشمدرن)، نمایشهای سنتی را نیز در بر دارد و از این رو برای ایجاز، کلمه تقلید که از آغاز دوره قاجار رواج مییابد، شکل دگرگون شده اعمال و رفتاردلقکان ادوار پیشین بود و یا به هر حال از درون آن سر بر کشید. از این رونخستین مبحث این بخش به دلقکبازی اختصاص یافت و سپس مباحثی چون تقلید وسیهبازی (تخته حوضی، رو حوضی)، نمایشهای عروسکی، نمایشهای روایی (نقالی وشمایلگردانی) و نمایشهای شادیآور و نمایشهای آئینی مطرح گردید.
مبحث تئاتر که بخش سوم کتاب را در بر میگیرد خود عالمی دیگر است که یکسر در اختیار تحصیلکردگان بود و تأثیر و تغییری دیگر در پی داشت و درواقع نتیجه تلاش منورالفکرانی بود که در این عصر برای پیشرفت جامعه میکوشیدند. از این رو تئاتر محل اجتماع شمار زیادی از تحصیلکردگان میشود که نتیجه بلافصل آن زدودن حرمت از چهره نمایش و نمایشگر در بین گروههای مختلف مردم و مقبولیت بازیگران در جامعه است.
تئاتر با جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی و اصلاحی خود، اصحاب ذوق و هنر را به خود جذب میکند و بر حسب لزوم و ملزومات زمانه وسیلهای برای پیشبرد دستاوردهای گوناگون دوره مشروطه میشود.
بخش سوم روایت شکلگیری، بالندگی تئاتر از جوانب مختلف اجرا، بازیگری،نمایشنامهنویسی و غیره است طوری که از سال 1300 شمسی به بعد تئاتر ازمظاهر توسعه و تربیت جامعه میشود و گروههای گوناگون اجتماعی را تحت تأثیرقرار میدهد.
در خاتمه هر بخش از کتاب، دو نمونه از برای مستندسازی متن پژوهش انتخاب و به گونه پیوست ضمیمه شده است. در بخش تئاتر،این دو نمونه -دست کم در فن و مفاهیم نمایشی- زبان حال دوره قاجار است.نمایشنامه حسن مقدم بینش آغازین و انجامین مدرنیسم است که در پس تاریخ قاجار موج میزند. نمایشنامه ذبیح بهروز جدیترین بیان قواعد و غرایزاستبداد سنتی قاجارهاست که در قالب طنز بیان میشود. در هر دو نمایشنامه شکفتگی و روحی تازه احساس میشود که طلوع تئاتر مدرن در ایران را نوید میدهد.