آیا بهائیان ایران در زمان حکومت محمد رضا شاه پهلوی از آزادی کامل برخوردار بودند؟
آیا از حقوق مدنی و اجتماعی به طور کامل بهره داشتند؟
آیا در زمان شاه هیچ بهائی مورد ظلم قرار نگرفت؟ خانهای چپاول نشد؟ خون بیگناهان بر زمین نریخت؟ صدها بهائی از خانه و کاشانه و زادگاه خود آواره و دربدر نشدند؟
آیا قوانین رسمی و سازمانهای پلیس و نیروهای انتظامی، ایشان را در مقابل حمله و هجوم متعصبان مذهبی حفظ می کردند؟
و از همه بالاتر، آیا آن طور که دستگاههای تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی ادعا میکنند، این بهائیان بودند که در همهء تصمیمگیری های شاه دخالت داشتند؟
این شایعات و شایعات دیگر مثل اینکه هویدا و دیگر وزرایش همه بهائی بودند سالهاست دستاویزی برای سرکوب و آزار بهائیان ایران شده است.
آیا باید چشمبسته به این شایعات تن داد، آنها را بدون چون چرا پذیرفت و محکومیتی بر محکومیتهای دیگر بهائیان افزود؟ یا باید به صدها و هزارها اسناد رسمی کشور رجوع کرد که تصاویری غیر از این ارائه میدهند و در لباس گزارشهای رسمی داستانهایی غمبار از تبعیضی آشکار و زیر پا گذاردن بدیهیترین حقوق جامعهء بهائی ایران در زمان شاه بیان میدارند.
کتاب “اسناد بهائیان ایران” با یک دیباچهء دویست صفحهای و ارائهء صدها اسناد معتبر دولتی پرده از این معما بر میدارد و حقایق تاریخی را عریان و آشکار – و نه در پردههای تو در توی شایعه و تهمت و توطئهپردازی - در معرض قضاوت خواننده قرار میدهد. (پشت کتاب)